●▬ஜ۩ دست های پر از خالی ۩ஜ▬●
تنهایی ام را...دوست دارم...بوی پاکی می دهد

هر لحظه حرفی درما زاده می‏شود

هر لحظه دردی سربر می‏دارد

و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش می‏کند

این ها بر سینه می‏ریزند و راه فراری نمی‏یابند

مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایش‏اش چه اندازه است؟

 
تو روزی با غمی سنگین ز شهرم
 
کوچ خواهی کردو من در پرنیان خاطرات خویش

به یاد عشق پاکت به نرمی
گریه خواهم کرد



ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی